بسم رب الشهدا

حاج علی فضلی و بسیجی 15ساله

حاج علی فضلی نقل می کند:پشت خاکریز رسیده بودیم. از فاصله ی دور دیدیم یک نفر نزدیک می شود.شک داشتیم نیروی خودی است یا

دشمن .نزدیک که شد دیدیم یک بسیجی 15 ساله است.در آغوشش گرفتیم.متوجه شدیم پایش از ساق به پایین قطع است.پوتینش را درآورده و به گردنش بسته بود تا بتواند سینه خیز ،حرکتش را ادامه دهد. مسافت زیادی را سینه خیز رفته بود .او را سریع به امداد رساندیم . در آنجا با او صحبتهای زیادی کردیم ولی او یک جمله گفت که باید با طلا تو آسمون بنویسند:کربلا رفتن بس ماجرا دارد.



نظر  

äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ محمد حسین هدایتی ÏÑ شنبه 90/12/27 ÓÇÚÊ 12:46 عصر. - áíä˜ ËÇÈÊ